خداياشكرت!


::..آدمك..::


    الان  زماني است كه بيشتر ازهر وقت ديگري نياز به پرواز دارم..

    نياز به سبك بالي...نياز به اسودگي...

    زمان انقدر تند ميگذرد كه ادم از نگاه كردن بهش چشمانش درد ميكند...

    باگذشت زمان زندگي ام هر چند وقت به گونه اي ديگر ميشود..

   شايد چيزهايي كه الان از خدا ميخواهم با چيزهايي كه چند ماه پيش ميخواستم خيلي فرق كرده باشد...

    شايد اهدافم تغيير كرده باشد...اما هيچ كس چيزي از درون پر اشوب من نميداند..

    خيلي چيزها ديگر برايم مهم نيست..

    خيلي چيزها به سرم امده اما گله ندارم  از اين سرنوشت...هنوز هم خدايم را شكر ميكنم...

   هرچه بيشتر به اطرافيانم نگاه ميكنم بيشتر تنهايي را حس ميكنم...

   گاهي با اين كه ادما خيلي به هم نزديك اند اما دلشان خيلي از هم دور است...خيلي...

   ديگر برايم مهم نيست صدايم را كسي بشنود يانه ...چون برايم كافي است كه خدايم صدايم را ميشنود...

   فقط حقم را ميخواهم...بايد ذره ذره ي حقم را از اين دنيا وادماش بگيرم و ديگر هيچ!!

   



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






: тαɢƨ <-TagName->
+ برچسب:,| 15:14|GolnOoSh|